نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور

ساخت وبلاگ

●امام علی (علیه‌السلام):

من هیچ ذلّتی را بالاتر از این ندیدم

که ادمی‌‌ دلش‌ به کسی مشغول باشد 

که دلش از محبت او خالیست و به او توجهی ندارد.

نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور...
ما را در سایت نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a1z1z1c بازدید : 29 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 18:24

بالاخره بعد از کلی دوندگی و با دلایلی که مطرح کردم و  بخشیدن نصف مهریه‌ام تونستم رسماً طلاق بگیرم... واقعا حالم از دادگاه و جو شدیداً ضد زنش بهم میخوره... خیلی خوشحالم که دیگه لازم نیست تو اون دادگاه مزخرف پا بذارم... ولی همزمان خیلی احساس غم و تنهایی میکنم، حوصله ی آدم‌ها رو ندارم، از دوباره دلبستن به کسی و از اینکه دوباره همچین حس‌های دردناکی رو تجربه کنم وحشت دارم...

نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور...
ما را در سایت نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a1z1z1c بازدید : 27 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 18:24

اما‌ موفقیت واقعی از راه فریب به دست نمی آید، اگر کسی مرتکب اشتباه شود شاید دیگران او را ببخشند اما اگر کسی رفتاری غیرصادقانه در پیش گیرد ننگی بر دامانش می نشیند که با گذشت زمان پاک نمی‌شود. 

«دانیل.ز. لیبرمن»

نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور...
ما را در سایت نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a1z1z1c بازدید : 52 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 18:15

بعد از چندسال، این روزهای اخیر حالم خیلی خیلی خوب شده، حتی بعضی وقتا فکر میکنم حالم از زندگی قبل از این چندسال هم بهتر شده، طی چندماه به چندتا از بزرگترین اهدافم رسیدم... واقعا بزرگ شدم، عقاید مذهبیم هم دستخوش تغییرات زیادی شده، خیلی چیزا رو دور ریختم و به خیلی چیزا فکر کردم و دنبال جوابشون گشتم زندگی رو دوست دارم، فکر کردن به آینده و فرصت‌های پیش روم خوشحالم میکنه، خوشحالم از اینکه پدر و مادرم حمایتم کردن تا از اون زندگی تاریک و سرد بیام بیرون، واقعا خداروشکر میکنم... اگه حمایت اونا نبود معلوم نبود چه بلایی سرم میومد نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور...ادامه مطلب
ما را در سایت نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a1z1z1c بازدید : 55 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 18:15

می‌خوام اعتراف کنم که با اینکه خوشحال و سپاسگزارم که مامان بابام تو مسأله جدایی ازم حمایت کردن اما واقعا تو خیلی از مسائل با اونا اختلاف عقیده دارم خصوصا با مامانم، واقعا نمیتونم بعضی از حرفا و رفتاراش رو طاقت بیارم.... یا بعضی رفتارهای بابام یه جوریه که من همیشه حس میکنم فکر می‌کنه من بچه‌ام و نمیتونم از خودم مراقبت کنم مثلا هنوز واسه بیرون رفتن با دوستام و خیلی مسائل دیگه انتظار داره ازش اجازه بگیرم و در اکثر موارد هم مخالفت می‌کنه که البته به گفته‌ی خودش به خاطر اینه که نگرانمه ولی راستش این نگرانی برای من قابل درک نیست و من رو افسرده می‌کنه... اغلب اوقات فکر میکنم اگه سال کنکور بهتر درس می‌خوندم و یه شهر بزرگ و دور از محل زندگی قبول میشدم از خیلی جهات رشد میکردم و یا کاش حداقل اون سال انتخاب رشته نمی‌کردم و یه سال پشت کنکور میموندم... ولی خب دیگه چیکار میشه کرد... از زندگی تو این شهر فراموش‌شده خسته ام...تنها دلخوشیم اینه که درسم تموم بشه و مستقل بشم...  + دوران استاجری بالاخره یک هفته پیش تموم شد... می‌خوام بگم که بینهایت برای اینترن شدن ذوق دارم و کلی رویا برای آینده ... ✨ نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور...ادامه مطلب
ما را در سایت نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a1z1z1c بازدید : 68 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 18:15

حال روحیم اصلا خوب نیست 

از شنیدن این همه دروغ و تحقیر و توهین به شعورم خسته شدم، آخرش هم من متهم میشم، به جرم سادگی 

همه‌ی تلاشم رو کردم تا زندگیم رو قشنگ کنم، تا حس کنم یه همراه دارم، تا دوست داشته باشم و دوست داشته بشم ولی دیگه خسته‌ام، بریدم، دیگه حتی اشکی ندارم که بریزم، دیگه قلبم جایی برای شکسته شدن نداره، حس میکنم دارم تموم میشم..

نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور...
ما را در سایت نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a1z1z1c بازدید : 66 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 16:08

- حالم خوب نیست. یعنی می‌شینم کلی با خودم صحبت میکنم و خودم رو دلداری میدم اما خیلی زود دوباره تو خودم فرو میرم و گریه میکنم. دکتر بهم دارو داده و دو هفته است که هی میگم از فردا مصرف میکنم ولی حتی حوصله دارو خوردن رو هم ندارم...  - امروز بخش اورولوژی تموم شد، استادمون از بهترین و خوش‌اخلاق‌ترین و باسوادترین آدم‌هایی بود که تو زندگیم دیدم. کلی بهمون انگیزه و امید داد واسه درس خوندن و باسواد شدن. دلم میخواد درس بخونم خیلی زیاد اما تمرکزم کم شده، هی دو سه خط که درس میخونم حواسم پرت میشه - توانایی تصمیم‌گیری رو ندارم، تحمل خیلی چیزا از توانم خارج شده، هم بودن رو می‌خوام هم نبودن رو... - تازه یادگرفته بودم چجوری دوستت داشته باشم، تازه داشتم ذوق میکردم از این دوست داشتن حتی بدون حس دوست داشته شدن ولی تو اعتمادم رو خراب کردی، چراغهای دلم رو خاموش کردی، تنهاترم کردی... من به دوست داشتنت وابسته شدم، شاید هم به اینطوری رنج کشیدن... نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور...ادامه مطلب
ما را در سایت نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a1z1z1c بازدید : 80 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 16:08

احساس گیاهی رو دارم که از وسط آسفالت سر بیرون آورده و قراره یه درخت تنومند بشه.

نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور...
ما را در سایت نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a1z1z1c بازدید : 86 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 16:08

جنگِ پا برهنه زیرِ نورِ کم ، جنگجوی عشق ...​​​​​​ این روزا توی فضای مجازی چالش هایکو کتاب راه افتاده . من این هایکو کتاب رو پارسال بعد خوندن پست یکی از بچه های وبلاگی که در همین رابطه بود درست کردم و فرصت نشد تا انتشارش بدم . اما این روزهای پر نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور...ادامه مطلب
ما را در سایت نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a1z1z1c بازدید : 149 تاريخ : چهارشنبه 20 فروردين 1399 ساعت: 13:56

<strong>اعترافات</strong> یک مادر !«اعترافات یک مادر » داستان زندگی عاشقانه ای است که هر چند با عشق و دلدادگی دو دانشجوی جوان آغاز می شود و در یک زندگی و خانه و کاشانه ی رویایی نشو و نما می کند ، اما در بستر پیچیدگی های روزمره ی زندگی نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور...ادامه مطلب
ما را در سایت نتیجه نهایی ماراتن مضحک کن کور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a1z1z1c بازدید : 136 تاريخ : چهارشنبه 20 فروردين 1399 ساعت: 13:56